کد مطلب:50562 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

نقش ابتلا و امتحان در تربیت











با توجه به آنچه درباره ی روش ابتلا و امتحان مطرح شد، این روش از وجوه مختلف در تربیت آدمی نقش دارد و اگر انسان به بینشی درست درباره ی ابتلا و امتحان الهی و عمومیت آن دست یابد، می تواند از این روش در جهت سازندگی خویش و اتصاف به كمالات بخوبی بهره ببرد و نیز می توان این روش را با توجه به اصول تربیت در برنامه ی تربیتی به كار گرفت.

در ابتلا و امتحان است كه استعدادهای انسان شكوفا می شود و حقیقت آدمی جلوه می نماید. ملای رومی در این باره مثالی می زند، می گوید: ابتلائات و امتحانات مانند افعال و مشتقاتند كه حقیقت مصدر را در جلوه های گوناگون نشان می دهند. تماس و رویارویی و برخورد آدمی با ابتلائات و امتحانات در نظام هستی، نهانیهای انسان را كه مانند مصدر ساكن و بی حركت است، به جنب و جوش درمی آورد و از صورتهای استعدادی به صورتهای فعلی جلوه می دهد و این گونه است كه امتیازها مشخص می شود و هر كس به جایگاه شایسته ی خودش دست می یابد. پس در حقیقت امور جاری در هستی- كه همه صورتی از ابتلا و امتحان دارد- مانند انگشتانی اند كه به ظروف سفالین وجود آدمی زده می شوند و طنین سالم یا ناسالم آن را درمی آورند. انسان وقتی كوزه ای سفالین می خرد، برای تشخیص اینكه آن كوزه سالم است یا شكستگی دارد، با سرانگشت به آن كوزه می زند تا از صدایش، شكستگی یا سالمی آن را دریابد، زیرا صدای كوزه ی شكسته غیر از صدای كوزه ی سالم است. صدا در حكم پیشرو و جلودار كوزه است، یعنی چگونگی كوزه را به مشتری نشان می دهد.[1] .

[صفحه 422]

چون سفالین كوزه ها را می خری
امتحانی می كنی ای مشتری


می زنی دستی بر آن كوزه چرا؟
تا شناسی از طنین اشكسته را


بانگ اشكسته دگرگون می بود
بانگ، چاووش است، پیشش می رود


بانگ می آید كه تعریفش كند
همچو مصدر فعل، تصریفش می كند[2] .

گوهر وجود آدمی در آزمایشگاه ابتلا و امتحان خود را نشان می دهد و باطنها در پرتو این آزمونها ظهور می یابد، به بیان امیرمومنان علی (ع):

«فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال.»[3] .

گوهر انسانها در آزمایشگاه دگرگونی احوال معلوم می شود.

«عند الامتحان یكرم الرجل او یهان.»[4] .

هنگام آزمایش است كه انسان خود را گرامی یا خوار می دارد.

انسان تا از ناخالصی ها پاك نشود، صفات و كمالات الهی در او جلوه نمی كند و آنچه آدمی را از پلیدیها پاك می سازد، ابتلا و امتحان است، چنانكه امیرمومنان فرمود:

«ولكن الله یختبر عباده بانواع الشدائد و یتعبدهم بانواع المجاهد و یبتلیهم بضروب المكاره، اخراجا للتكبر من قلوبهم و اسكانا للتذلل فی نفوسهم و لیجعل ذلك ابوابا فتحا الی فضله و اسبابا ذللا لعفوه.»[5] .

لیكن خدا بندگانش را به گونه گون سختیها می آزماید و با مجاهدتها به بندگی شان وادار می نماید و به ناخوشایندها آزمایششان می كند تا خودپسندی را از دلهایشان بزداید و خواری و فروتنی را در جانهایشان جایگزین فرماید و آن را درهایی سازد گشاده به بخشش او و وسیلتهایی آماده برای آمرزش او.

«ان الله یبتلی عباده عند الاعمال السیئه بنقص الثمرات و حبس البركات و اغلاق خزائن الخیرات، لیتوب تائب و یقلع مقلع و یتذكر متذكر و یزدجر مزدجر.»[6] .

خدا، بندگان خود را به كیفر كارهای زشت آنان، مبتلا سازد به كاهش میوه ی درختان و به ناباریدن باران و بستن گنجینه های خیر به روی ایشان، تا

[صفحه 423]

توبه خواه توبه كند و معصیت كار دل از معصیت بكند و پند گیرنده پند پذیرد و بازدارنده، راه نافرمانی را بر بندگان بگیرد.

اینها همه صورتی از ابتلا و امتحان است در جهت تربیت انسان و اصلاح مردمان.

«هو الذی اشتدت نقمته علی اعدائه فی سعه رحمته و اتسعت رحمته لاولیائه فی شده نقمته.»[7] .

اوست خدایی كه كیفر او بر دشمنانش سخت است، در عین رحمت- او بر ایشان- و رحمت او فراگیر دوستان است، در حال سختگیری او- بر آنان.

ابتلا و امتحان راهی است نیكو برای پالایش و پیرایش و نیز شكوفایی و بالندگی.

«یمتحن المومن بالبلاء كما یمتحن بالنار الخلاص.»[8] .

مومن به بلا آزمایش می شود چنانكه طلا و نقره در بوته گداخته و خالص می شوند.


صفحه 422، 423.








    1. ن. ك: تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، ج 6، صص 441 -440، شرح جامع مثنوی، دفتر سوم، ص 201.
    2. مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص 365.
    3. نهج البلاغه، حكمت 217.
    4. شرح غررالحكم، ج 4، ص 321.
    5. نهج البلاغه، خطبه ی 192.
    6. همان، خطبه ی 143.
    7. همان، خطبه ی 90.
    8. شرح غررالحكم، ج 6، ص 476.